دروغگویی؛ معضل بزرگ اجتماعی امروز جامعه
در کنار همه مصائب و آسیبهای ریز و درشت اجتماعی که بصورت مستمر در جراید و رسانه های مختلف بدانها پرداخته می شود کمتر از “دروغگویی اجتماعی” دیده ایم و شنیده ایم. در صورتیکه سهم دروغگویی در زایش آسیبهای امروز اجتماعی جامعه ما نه تنها کم نبوده بلکه ریشه بسیاری از آسیب دیدگی های جامعه ما نیز تلقی می گردد.
متاسفانه از سطوح بسیار خُرد جامعه گرفته تا سطوح کلان شاهد دروغگویی های متنوعی در ابعاد گوناگون بوده ایم و هستیم. به جرات می توان اذعان داشت که میزان نهادینه شدنِ دروغگویی ها تا حدی شده که حتی آدمها به خودشان هم دروغ می گویند! (به خودمان هم دروغ می گوییم) از فضایل انسانی می گوییم و مینویسیم ولی بدان اعتقاد و باور راسخ نیست، صرفا جنبه سخنرانی و نوشتارهای نمایشیِ رسانه ای دارد! از احترام به سالمندان و پیشکسوتان می گوییم و مینویسیم اما صرفا شعار هستند و در عمل با سیاستها و رویکردهایی که اتخاذ کرده ایم و می کنیم درصدد انزوای روزافزون پیشکسوتان و بازنشستگان بوده ایم و هستیم. از همسرآزاری و کودک آزاری و سالمندآزاری می گوییم و مینویسیم اما در جامعه و سازمان و خانه و خانواده مان مملو از خشونت های کلامی و غیرکلامی و عاطفی و غیره هستیم. در حوزه های خاص و تخصصی از شایسته سالاری می گوییم و مینویسیم اما این نقدهایمان صرفا در مقابل سازمان یا سازمانهایی است که من و گروه فکریِ من را در اولویت تصاحب مسندهای قدرت سازمانی قرار نداده اند! خودمان در موقعیتهای موازیِ دیگری که در مقامِ انتخاب و انتصاب و هرنوع تعیین کنندگی هستیم شایسته کشی کرده ایم و می کنیم! و در انتخابها و انتصابها، دوستیها و ارادتها را در اولویت قرار می دهیم تا میزان شایستگی های افراد. [کمی با دقت و بیطرف نگاه کنیم در همین حوزه مددکاری اجتماعی خودمان کم شاهد چنین رویکردهایی نبوده ایم و نیستیم!] و یکی دو مثال کوچکِ غیر تخصصی! که حیف است به آن اشاره ای نکنم، امروز حتی کم نداریم کسانی که پس از مدتی یا مدتها ترک اعتیاد مجددا مصرف می کنند اما شنیده ایم برای خودشان جشن پاکی های چندین ساله هم میگیرند! با کمال تاسف حتی شنیده ایم این افراد راهنمای شبکه هایی چون NA هم هستند! از افزایش روزافزون قیمت مسکن میگوییم و خودمان در بنگاهها به افزایش تورم مسکن دامن میزنیم و کمترین فکری به حال خانواده های کم برخوردار و درمضیقه مالی نمی کنیم و بسیاری موارد دیگری که در این مجال نمی گنجد.
همه و همه اینکه بیاییم کمی به این دروغگویی اجتماعیِ نهادینه شده از درون خانواده تا سرتاسر جامعه توجه و تأمل کنیم. از توسعه روزافزون آن بهراسیم. به زعم نویسنده این یادداشت کوتاه هیچ مصیبتی بزرگ تر و هولناک تر از وجود یک جامعه دروغگو نیست! صداقت، شفافیت و زلال بودن خلائ بزرگ جامعه امروز ماست و [به جرات می توان گفت هر چه که میکشیم از “فقدان این مولفه مهم اجتماعی” یعنی “صداقت اجتماعی” است.]
امروز رسیدن به این نتیجه گیری مهم نباید موضوعی عجیب و غریب و دور از ذهن تلقی بشود که داشتنِ “صداقت در عمل و گفتار یک مهارت اساسیِ زندگی است” (و ما فاقد این مهارت هستیم). شاید یک راهکار ساده در مسیر مدیریت این بحران اجتماعی این باشد که بیاییم در جهت تدوین یک برنامه آموزشیِ فراگیر ملی و سرتاسری با محتوای “صداقت” از سنین کودکی تا بزرگسالی به طرق مختلف برنامه ریزی و اقدام کنیم. بی تردید نقش و سهم آموزش و پرورش در این فرایندِ قابل ترسیم برای “آموزش ملی” بسیار بزرگ و پررنگ خواهد بود. مسلما در سایه تحقق یافتنِ آموزش این مهارت مهم و ضروریِ اجتماعی یعنی “صداقت” میشود آموزشِ صحیح و واقعیِ سایر مهارتهای اساسی و ضروریِ روانی اجتماعی را تعقیب و عملیاتی کرد.
چه بسا ما در سایه آموزشِ “مهارت صداقت ورزی” میتوانیم به مهارتهای جرأتمندی و شهامت برسیم و در واقع در سایه دستیابی به شرایط مطلوب از سطوح کمّی و کیفی از میزان صداقت اجتماعی میشود به مهارتهایی همچون مهارت درست و واقعی “نه گفتن” و مهارت “سلامت ارتباطات بین فردی” و سایر مهارتها نایل شد.
چه بسا در سایه همین “صداقت ورزی اجتماعی” بتوانیم به سلامت محوریِ سازمانی و سلامت در ابعاد گوناگون اقتصادی نائل شویم. [چراکه ریشه بسیاری از مصائب اقتصادی کشور در همین ازدیاد قارچ گونه دروغگویی اجتماعی است.]
در پایان فراموش نکنیم که بحرانِ دروغگویی اجتماعی که متاسفانه سالهاست در جامعه ما اپیدمی شده و بسیار هم ریشه دوانده است از بحران کرونای امروز مخرب تر و خطرناک تر است و موجبات نسل کشیِ فرهنگی بزرگ و جبران ناپذیری را فراهم می کند که تا سالیان سال هم به طُرق تخصصی مختلف قابل درمان نخواهد بود.
جواد طلسچی یکتا
مددکار اجتماعی و مدیر مجموعه رسانه های تخصصی مددکاری اجتماعی ایرانیان